همایش بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی (ره)
نقدی بر مقاله دکتر خاقانی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : محمود مرتضی، محمد

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1383

زبان اثر : فارسی

نقدی بر مقاله دکتر خاقانی

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

نقدی بر مقاله دکتر خاقانی

 محمدمحمود مرتضی

‏ ‏

‏در بررسی مقاله دکتر خاقانی، بنا ندارم از دیدگاه روش شناسی به آن‏‎ ‎‏بپردازم، گرچه در این باب هم نکاتی وجود دارد. همچنین نمی خواهم‏‎ ‎‏جزئیات را مورد بررسی قرار دهم و هر بخش را جداگانه نقد کنم. تنها‏‎ ‎‏نکته ای که لازم می دانم متذکر شوم آن است که که ایشان در مقالۀ خود‏‎ ‎‏آورده است:‏

‏     ملاصدرا(ره) در اواخر عمر خود، ضعف و نارسایی بزرگی در‏‎ ‎‏ساختارهای عقاید فلسفی خود مشاهده کرد و به نادرستیِ اعتقاد به‏‎ ‎‏تشکیک پی برد ... و روش خود را تصحیح کرد. به طوری که در آخرین‏‎ ‎‏نوشتۀ خود با عنوان ‏‏شواهد ربوبیّه‏‏، اعتراف کرد که وجود، یکی است و‏‎ ‎‏کثرت را برنمی تابد و مراتب متعدد ندارد و تشکیک، تنها در مظاهر وجود‏‎ ‎‏است و نه در مراتب وجود و دریافت که «همۀ موجودات، اصل و اساس‏‎ ‎‏واحد دارند و تنها ذات حق تعالی است که فیاض وجود است. حقیقت،‏‎ ‎‏اوست و دیگر چیزها، جلوۀ اویند. او ذات است و دیگران، اسما و صفات‏‎ ‎‏اویند. او اصل است و هرچه جز اوست، جلوه ها و حالات او هستند. همه‏‎ ‎‏چیز فانی و هلاک شدنی است، جز ذات او ...»‏


مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 161
‏     دربارۀ این بخش از مقاله، نکاتی چند را متذکر می شوم:‏

‏     1. چنین تعابیری از ملاصدرا، با همین مفهوم و مضمون در بسیاری از‏‎ ‎‏دیگر کتب ملاصدرا به چشم می خورد و تنها به کتاب ‏‏شواهد ربوبیه‏‏ منحصر‏‎ ‎‏نمی شود، به عنوان مثال:‏

‏     الف) در کتاب ‏‏اسرارالآیات‏‏، ملاصدرا در بحث شناخت ذات، اسما و‏‎ ‎‏صفات الهی می گوید:‏

‏     «اما افعال الهی، چون دریای پهناور است که هر کس می تواند در آن‏‎ ‎‏داخل شود و در گستردۀ آن شناور گردد، اما به کرانۀ آن نخواهد رسید،‏‎ ‎‏چرا که افعال الهی، به صفات او مربوط است، همان طور که صفات با ذات‏‎ ‎‏پیوند دارد و عالم وجود، چیزی جز ذات و صفات و افعال خداوند ـ که‏‎ ‎‏صورتهای اسما و صفات هستند ـ نیست.»‏‎[1]‎

‏    ‏‏مطلب فوق، در کتاب ‏‏مظاهرالهیه‏‏ نیز عیناً تکرار شده است.‏‎[2]‎

‏    ‏‏ب) ملاصدرا در بخش دیگری از کتاب ‏‏اسرارالآیات‏‏ آورده است:‏

‏     وجود باری تعالی، صِرفِ حقیقت وجود و عین آن است، بدون شائبۀ‏‎ ‎‏عدم یا کثرت. اگر وجود حق تعالی، وجود همۀ اشیاء را دربرنداشت،‏‎ ‎‏نمی توانست «بسیط الذات» باشد ... بنابراین باید وجود خداوند متعال،‏‎ ‎‏وجود همۀ موجودات باشد، چرا که او، آغاز و پایان و کلیت همه چیز‏‎ ‎‏است و تعدد و تکثری که مشاهده می کنیم، به خاطر نقص، تحول و‏‎ ‎‏حالات اشیاء در مقایسه با درجۀ کمال است. حق تعالی، اصل و حقیقت‏‎ ‎‏وجود است و دیگران، شئون و حالات اویند.‏

‏     او، ذات است و دیگران، اسما و تجلیات اویند. او، نور مطلق است و‏

مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 162
‏دیگر اشیاء، سایه و پرتو او هستند. او، حق است و هرچه جز وجه کریمِ‏‎ ‎‏او، باطل. همه چیز فناپذیر و هلاک شدنی است، جز ذات او.‏‎[3]‎

‏    ‏‏جملۀ پایانی عبارات فوق، قابل توجه است که ملاصدرا در آن، واجب‏‎ ‎‏الوجود را «حق» و هر چه جز او را «باطل» می داند و صدرالمتالهین آن را‏‎ ‎‏عنوان بخشی قرار داده است که دکتر خاقانی از آن به عنوان شاهد مثال،‏‎ ‎‏استفاده کرده است.‏

‏     به هر حال، حکیم سبزواری در تعلیقی برگفته ملاصدرا آورده است:‏

‏     «منظور از این کلام، اثبات فقر و نیاز ذاتی موجودات به واجب الوجود‏‎ ‎‏است و می خواهد ثابت کند که همۀ موجودات، در ذات و صفات و افعال‏‎ ‎‏خود، به او محتاجند.»‏‎[4]‎

‏    ‏‏باید یادآوری کنم که این مفهوم، همان است که در بحث «وجوب و‏‎ ‎‏امکان» به آن اشاره می شود و بنابر اصالت وجود، امکان و وجوب، دو‏‎ ‎‏صفت از صفات وجود خارجی هستند که واقعیت دارند و یکی از مراتب‏‎ ‎‏وجود، «امکان» است و دیگری «وجوب». مفهوم «وجوب» برای یک‏‎ ‎‏موجود، نشانۀ اطلاق، تمامیت و غنای آن موجود است، در حالی که‏‎ ‎‏«امکانِ» یک موجود، برابر است با محدودیت، نقص و فقر وجودی آن.‏‎ ‎‏وجوب، به معنی غنای ذاتی و امکان، به مفهوم احتیاج و ارتباط آن با کمال‏‎ ‎‏مطلق است.‏

‏     2. نمی دانم جناب دکتر خاقانی، با نقل آن عبارت از ملاصدرا، چگونه‏‎ ‎‏آن را نشانۀ اعتقاد وی به نفی کثرت در مراتب وجود دانسته اند؟ عبارات‏‎ ‎‏مذکور، نمی تواند چنین ادعایی را به اثبات برساند. آیا این نتیجه ای که در‏

مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 163
‏اثر سهل انگاری جناب دکتر به دست آمده، وقتی در کنار دیگر نوشته های‏‎ ‎‏ملاصدرا در همان کتاب ‏‏شواهد ربوبیه‏‏ ـ که در آن، مولف کثرت در مراتب‏‎ ‎‏وجود را ترجیح داده است ـ قرار گیرد، آیا باز هم نتیجه ای قابل قبول به‏‎ ‎‏نظر می رسد؟ ملاصدرا در بخشی از کتاب آورده است:‏

‏     «وجود، امری شخصی و به خودی خود مشخص است و همۀ‏‎ ‎‏ماهیتهای کلی موجود را نیز مشخص می کند، اما می توان گفت که وجود،‏‎ ‎‏به واسطۀ ماهیتهای متحد با خود، مختلف الحقایق است که هر یک از‏‎ ‎‏آنها، مرتبه ای از مراتب و درجه ای از درجات است، جز موجود اول‏‎ ‎‏(خداوند متعال) که اصلاً شائبۀ ماهیت نمی پذیرد، چرا که او،‏‎ ‎‏صریح الوجودی است که کاملتر از او وجود ندارد و صرف الوجودی متاکّد‏‎ ‎‏و موکّد است که پایان نمی پذیرد.»‏‎[5]‎

‏    ‏‏3. حکیم فرزانه، ملاهادی سبزواری در شرح ‏‏شواهد ربوبیه‏‏، و مشخصاً‏‎ ‎‏در خصوص آن بخش از عبارتی که دکتر خاقانی آن را شاهد مدّعای‏‎ ‎‏خویش قرار داده اند ـ با بررسی اقوال مختلف در باب وحدت یا کثرت‏‎ ‎‏وجود ـ آورده است:‏

‏     «... در بحث وحدت در عین کثرت باید گفت، وحدت وجود از آنجا‏‎ ‎‏ناشی می شود که انواع و افرادی برای آن قائل نشویم؛ اما کثرت آن، نتیجۀ‏‎ ‎‏وجود مراتب و درجاتی است که در کمال و نقصان و تقدم و تاخر، با هم‏‎ ‎‏متفاوتند. «وحدت وجود در عین کثرت آن» نیز از آنجا مفهوم می یابد که‏‎ ‎‏چون وجود اصیل است، پس موجود حقیقی هم همان «وجود» است. پس‏‎ ‎‏وحدت، وحدتِ آن و مراتب، مراتبِ آن خواهد بود و این است مفهوم‏

مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 164
‏توحید اخصّ.»‏‎[6]‎

‏    ‏‏4. در اینجا به این پرسش می رسیم که در واقع محور اصلی بحث‏‎ ‎‏ماست و عبارت است از اینکه: آیا می توان «مظاهر وجود» را قابل‏‎ ‎‏تشکیک دانست؟‏

‏     برای پاسخ به این پرسش، ابتدا باید به پرسش دیگری پاسخ دهیم که:‏‎ ‎‏مفهوم «مظاهر وجود» چیست؟‏

‏     اجازه بدهید پاسخ این پرسش را از زبان ملاصدرا بشنویم، آنجا که‏‎ ‎‏می گوید:‏

‏     «ماهیتها، صورتهایی از کمال خداوند و مظاهر اسما و صفات الهی‏‎ ‎‏هستند که بر حسب عشق و ارادت، ابتدا در علم و سپس در عین، ظاهر‏‎ ‎‏شده اند و در ظهور آیات و جلوۀ اسما و صفات، بروز یافته و بر حسب‏‎ ‎‏تکثر خویش، تکثر یافته و در عین حال، وحدت حقیقی خود را حفظ کرده‏‎ ‎‏و کمالات ازلی خود را داراست.»‏‎[7]‎

‏    ‏‏در ادامه، صدرالمتالهین منظور خود را واضحتر بیان کرده، آورده‏‎ ‎‏است:‏

‏     «وقتی حق تعالی، وجود خود را بر اعیان افاضه می کند، آفرینش و‏‎ ‎‏ایجاد صورت می گیرد؛ و از آنجا که وجود حق تعالی، همان ذات اوست،‏‎ ‎‏پس اعیان، تنها مظهر و آیینۀ حق تعالی هستند و آنچه در آینه بازتاب پیدا‏‎ ‎‏می کند، عینِ وجود و تصویر آن است؛ پس موجودات در واقع صورتهای‏‎ ‎‏تفاصیل حق هستند.‏‎[8]‎


مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 165
‏    ‏‏برای توضیح بیشتر مطلب، بد نیست نگاهی به شرح سید جلال الدین‏‎ ‎‏آشتیانی بر رسالۀ ‏‏مظاهر الهیه‏‏ ملاصدرا داشته باشیم:‏

‏     «اسمها که میان خالق و خلایق واسطه هستند، نیاز به مظاهر عینی‏‎ ‎‏دارند تا قابل درک باشند و مظاهر، همان ماهیات است ... هر اسم، در آن‏‎ ‎‏مظهر ظاهر می شود و هر مظهر دربردارندۀ اسم متجلی در خود است،‏‎ ‎‏پس مظاهر خلقت، همچون آینه ای تابنده هستند که از حق حکایت‏‎ ‎‏می کنند.»‏‎[9]‎

‏    ‏‏بنابراین، اگر مظاهر، همان ماهیتها باشند، پس نسبت دادن تشکیک به‏‎ ‎‏مظاهر، برابر با قابل تشکیک دانستن ماهیتها خواهد بود و گمان نمی کنم‏‎ ‎‏دکتر خاقانی چنین عقیده ای داشته باشد. گویا جناب دکتر، از عبارات‏‎ ‎‏برداشت نادرست داشته و واژۀ «مظاهر» را به کار برده است، در حالی که‏‎ ‎‏منظور ایشان «ظهور» بوده است که در این صورت همان عین الوجود است‏‎ ‎‏و تشکیک، به مراتب وجود راه پیدا می کند. از طرفی، ممکن است این‏‎ ‎‏اشتباه بر اثر شباهت میان صورت و ذی صورت یا میان آینه و تصویر‏‎ ‎‏منعکس در آن به وجود آمده و جناب دکتر، آن دو را با هم اشتباه گرفته‏‎ ‎‏باشد.‏

‏     اما آیا در کلام صدرالمتالهین، تناقضی وجود دارد و آیا ایشان ـ مطابق‏‎ ‎‏گفته جناب دکتر خاقانی ـ بینش خود را تغییر داده و تصحیح کرده است؟!‏

‏     در پاسخ باید گفت که نه تناقض وجود دارد و نه تغییر روشی به چشم‏‎ ‎‏می خورد، بلکه علت این تفاوتها، تغییر در روش و شیوۀ مورد استفاده در‏‎ ‎‏مباحث مختلف است، به طوری که پژوهشگران، در طبقه بندی کتب‏

مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 166
‏ملاصدرا بر اساس روش بحث، کتابهای ‏‏شواهد ربوبیه‏‏ و ‏‏اسرار الآیات‏‏ را از‏‎ ‎‏کتبی دانسته اند که ملاصدرا در آنها، تابع روش عرفانی و شهودی بوده‏‎ ‎‏است.‏

‏     کتابهای ‏‏رسالة المشاعر‏‏ و ‏‏شرح الهدایة الاثیریة‏‏ نیز از کتبی هستند که ملاصدرا‏‎ ‎‏آنها را بر اساس شیوۀ فلسفۀ مشّاء تالیف کرده و در کتاب ‏‏اسفار‏‏، روشی را‏‎ ‎‏در پیش گرفته که جمع مابین «فلسفۀ مشاء» و «اشراق و عرفان» است.‏

‏     بنابراین، مشخص می شود که اگر ملاصدرا را به عنوان یک فیلسوف در‏‎ ‎‏نظر بگیریم، او را معتقد به تشکیک در مراتب وجود می بینیم و اگر او را‏‎ ‎‏عارفی فرض کنیم، درمی یابیم که اعتقاد به وحدت که در دل او راه یافته‏‎ ‎‏بود، هر وجودی را جز برای واجب الوجود نفی می کند و هرچه را جز‏‎ ‎‏ذات حق، باطل می داند.‏

‏     از این رو، بحث و جدل موجود در این میان، در واقع اختلاف میان‏‎ ‎‏«فلسفه» و «عرفان» یا به عبارت دیگر، تفاوت میان «آنچه که عقلی و‏‎ ‎‏برهانی است» و «آنچه که قلبی و شهودی است» می باشد.‏

‏     بدین ترتیب می توانیم مفهوم گفته حضرت امام را دریابیم که فرمودند:‏

موضوع فلسفه، مطلق وجود است از حق تعالی تا آخرین مراتب وجود، و‎ ‎موضوع علم عرفان و عرفان علمی وجود مطلق است یا بگو حق تعالی است‎ ‎و بحثی به جز حق تعالی و جلوۀ او ـ که غیر او نیست ـ ندارد.‎[10]‎

‏    ‏‏حضرت امام، در عین حال که در بحث دلیل عقلی در شرح کتاب‏‎ ‎‏التعلیقه علی فوائد الرضویه‏‏، واحدِ کثیر را همان فیض نازل از جانب خداوند‏‎ ‎‏می دانند و می فرمایند:‏


مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 167
با توجه به دلایل حکمت متعالیه، معلوم شد که وجود گرچه واحد است، اما‎ ‎مراتب طولی و عرضی متفاوتی دارد و این را برهان هم تصدیق می کند.‎[11]‎

‏    ‏‏بدین ترتیب، حضرت امام خمینی(س) به بحث و جدل موجود میان‏‎ ‎‏فلسفه و عقل و برهان با عرفان و کشف و شهود توجه داشته اند و به همین‏‎ ‎‏سبب، برای رفع شبهۀ تناقض میان سخن فیلسوفانِ معتقد به کثرت و‏‎ ‎‏عارفانِ معتقد به وحدت، عقیده داشتند که هر دو گروه، از یک حقیقت‏‎ ‎‏سخن می گویند، هر چند روش و طریقۀ بیان آنها متفاوت باشد، ایشان‏‎ ‎‏اعتقاد دارند که:‏

‏     اقتضای روش این دو گروه ـ گرچه هر دو، به یک مساله و هدف واحد‏‎ ‎‏اشاره دارند ـ آن است که غلبۀ گرایش به وحدت در قلب عارف، او را از‏‎ ‎‏کثرت دور می کند و در توحید، غوطه ور می سازد تا آنجا که از جهان و‏‎ ‎‏جهانیان و کثرت مادی غافل می شود. از طرفی، توجه به کثرت در نزد‏‎ ‎‏فیلسوف، او را از اظهار حقیقت باز می دارد و ا ز رسیدن او به کمال توحید‏‎ ‎‏و حقیقت تجرید جلوگیری می کند و هر دو حالت، از عدل ـ که اساس‏‎ ‎‏آفرینش و پایۀ ساختار طبایع انسانی است ـ فاصله دارد.‏

‏     با توجه به آنچه ذکر شد، در عنوان مقالۀ دکتر خاقانی، دو اشکال‏‎ ‎‏عمده وجود دارد:‏

‏     اول، اشکال در کاربرد واژگان است، یعنی اگر هدف پژوهشگر‏‎ ‎‏محترم، مقایسۀ میان جایگاه طبیعت در نزد حضرت امام و صدرالمتالهین‏‎ ‎‏بوده است، بهتر بود ایشان، عنوان بحث را «ارزیابی جایگاه طبیعت میان‏‎ ‎‏اندیشه صدرالمتالهین و امام خمینی(س)» انتخاب می کردند.‏


مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 168
‏     دوم، اگر هدف بحث مقایسه بوده، باید گفت با توجه به عنوان مقاله،‏‎ ‎‏در این باره موفقیتی حاصل نکرده است؛ چرا که با توجه به تفاوت موضوع‏‎ ‎‏عرفان و فلسفه، بهتر آن بود که مقایسه یا میان «عرفان امام و عرفان‏‎ ‎‏ملاصدرا» و یا میان «فلسفه امام و فلسفه ملاصدرا» انجام گیرد.‏


مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 169

‏ ‏

‎ ‎

مجموعه مقالات همایش بزرگدارشت یکصدمین سالگرد میلاد حضرت امام خمینی (س)عرفان در اندیشه امام خمینی (س)صفحه 170

  • )) صدرالمتالهین؛ اسرارالآیات؛ ص 24.
  • )) همو؛ مظاهر الهیه؛ ص 65.
  • )) همو؛ اسرارالآیات؛ ص 37.
  • )) همو؛ شرح شواهد الربوبیه؛ ص 411.
  • )) شواهد الربوبیه؛ ج 1، ص 7.
  • )) شرح شواهد الربوبیه؛ ص 474.
  • )) صدرالمتالهین؛ مفاتیح الغیب؛ ص 326.
  • )) همان؛ ص 335.
  • )) شرح رسالۀ مظاهر الهیه؛ ص 80.
  • )) صحیفه امام؛ ج 18، ص 451.
  • )) «فلما حُقِّق فی مدارک ارباب الحکمة المتعالیة انّ الوجود مع وحدته ذو مراتب متفاوتة طولاً و عرضاً بالعرض، و هذا مما صدّقه البرهان.»؛ شرح فواید رضویه؛ ص 87.